مهربانی |
بیاین بریم مدینه به نیت زیارت
ز باغ غنچه رفته شکوفه ای به غارت
نبی آلاله اش کو خدایا خدایا
علی هم ناله اش کو خدایا خدایا
دلم گرفته برایت مدینه مدینه
به یاد حال و هوایت مدینه مدینه
علی نشسته از پا خدایا خدایا
مگر چه دیده اسماء خدایا خدایا
خانه نشستهات کو مدینه مدینه
دو دست بسته ات کو مدینه مدینه
سقیفه و جنایت، شقایق و حمایت
به تازیانه کشتند مدافع ولایت
شقایق فداکار قلم ز میخ دیوار
ز خون مرکبی ساخت نوشت نام کرار
بیاین بریم مدینه به نیت زیارت
ز باغ غنچه رفته شکوفه ای به غارت
دل خوش از آنیم که حج میرویم
صبح به صبح در پی مکر و فریب
[ جمعه 91/3/26 ] [ 10:59 عصر ] [ مهربان ]
گاهی آدم ها حرمت نگه نمی دارند...حرمت رفاقت،حرمت احترام،حرمت...و بدتر حرمت خون...! گیرم آن تعداد شهید در روز همه مرد باشند یعنی هرروز 87 نفر از نسلشان را فدا کردند...خواهرمن با یک هوسبازی تو انگار ارزش چندین لیتر خون را به باد دادی... شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند. "شهید علی رضاییان" و حالا که شهید زن هم داشتین...وای به حال پسرانی که فکر می کنن حجاب برای دختران است و گله از آنان می کنند که ما را به گناه وا می دارید...! [ دوشنبه 91/3/22 ] [ 5:55 عصر ] [ مهربان ]
شهید گمنام شبای جمعه که میشه،دلا بهونه میگیره
هر کی میاد سر یه قبر،ازش نشونه میگیره یکی سر قبر پدر،یکی کنار مادرش
یکی کنار خواهر و،یکی پیش برادرش امایه مادرغمگین و آرام،میاد کنار شهید گمنام
***
یه جعبه خرما برای،فاتحه خونی میاره
آروم میاد میشینه و،سر روی سنگش میذاره میگه تو جای بَچمی،گوش بده به حرفای من
از بس که اینجا اومدم،درد اومده پاهای من آخر نگفتی کسی رو داری،یاکه مث من بی کس و کاری
***
مگه تو مادر نداری،برای تو گریه کنه
غروب پنجشنبه بیاد،به قبرتو تکیه کنه غصه نخور من مادرت،منم همیشه یاورت
نمیذارم تنها بشی،مدام میام بالا سرت از تو چه پنهون،یه بچه دارم
چند ساله از اون،خبر ندارم آخ که دلم برات بگه،از پسرم یه خاطره
موقع جبهه رفتنش،ساعتی که میخواست بره از اون لباس خاکی و،از اون پیام آخرش
هرقدمی میرفت جلو،نگا میکرد پشت سرش دیگه نیومد،رفت ناپدید شد
چشام به درب،خونه سفید شد… دیگه از اون روز تا حالا،منتظر زنگ درم
بس که دلم شور میزنه،نصفه شب از خواب میپرم کاشکی بود و نگاه می کرد،یزید سرش رفت بالا دار
سزای اعمالشو دید،لکه ننگ روزگار من مطمئنم الآن اگر بود،سرگرم شادی از این خبر بود..
***
اون شبی که نشون میداد،صدام چشاشو بسته بود
رفتم تو فکر روزی که،دل مارو شکسته بود روزایی که نمک میریخت،رو زخم داغ قلب پدرا
داغ برادر میگذاشت،رو جیگر برادراش الحمدلله،دعام اثر کرد
سوی جهنم،عزم سفرکرد…
*** بسه دیگه خسته شدی،دوباره خیلی حرف زدم با اینکه قول داده بودم،امابازم گریه شدم خدانگهدار پسرم، فعلا ازت جدا میشم
شاید مسافرم بیاد، زشته تو خونه نباشم
با صد امید و آرزو،مادر مفقود الاثر
بلند شد از کنار قبر،شاید براش بیاد خبر
چند ساله مادر…،کارش همینه… خبر نداره..،{بچه اش همینه…}
[ پنج شنبه 91/3/18 ] [ 7:8 عصر ] [ مهربان ]
اماما حرمت ایران تو بودی [ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 7:31 عصر ] [ مهربان ]
دزفول که چون دلاوری آماده ست 2 3 4 ایثار در این کهنه سرا معمول است 2 3 برگرفته شده ازسایتhttp://saeedirad.blogfa.com/9002.aspx [ دوشنبه 91/3/1 ] [ 12:56 عصر ] [ مهربان ]
|
FreeCod Fall Hafez |