پيام
+
خيز، اى بنده محروم و گنهكار بيا
يك شب اى خفته غفلت زده بيدار بيا
بس شب و روز كه در زير لَحَد خواهى خفت
دَم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا
شب فيض است و در توبه و رحمت باز است
خيز، اى عبد پشيمان و خطاكار بيا
پرده شب كه بود آيت ستّارى من
دور از ديده مردم، به شب تار بيا
اين تويى، بنده آلوده و شرمنده من
اين منم، خالق بخشنده ستّار بيا
مگشا دست نيازت به عطاى دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا

استان قدس
91/5/18

*مهربان *
*فرصت از دست مده، مى گذرد اين لحظات *
میرک
هر كه از اين سفره قسمت ندارد گداييست كاهل بذاعت ندارد