شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ مار از پونه، من از مار بدم ميآيد يعني از عالم بيدار بدم ميآيد هم ازين هرزه علفهاي چمن بيزارم هم از هم صحبتي خار بدم ميآيد دوست دارم به ملاقات سپيدار روم ولي از مرد تبردار بدم ميآيد اي صبا بگذرو از من به مرد تبردار بگو که ازين کار تو بسيار بدم ميآيد دوست دارم بنويسم بزنم بر در باغ که من از اينهمه ديوار بدم ميآيد آه اي گرمي دستان زمستاني من دارد از کوچه و بازار بدم ميآيد
*مهربان *
** عمق تنهايي احساس مرا دريابيد/دارد از اينهمه انکار بدم ميآيد /لحظه ها مثل رديف غزلم تکراريست/دارد از اينهمه تکرار بدم ميآيد**
نگين جون
شعر زيبايي بود
*مهربان *
تشکرازحسن توجهتون همشهري
اميد...
اي درخت پير از قانون جنگلها نترس //ريشه تادر خاك مي ماند تبر بيهوده است
*مهربان *
بسيارممنونم آقااميد
اميد...
دستتون درد نكنه...........شاعرش؟
*مهربان *
شاعرش ....يه بنده خدايي...دست ايشون درد نکنه
*مهربان *
نه فکرنکنم اين راشما گفته باشيد:)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top