ابزار وبلاگ

مهربان - مهربانی

.

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
<
استخاره آنلاین با قرآن کریم


مهربانی

 

 

 

 

ساعت ده صبح دکتر به همراه مأمور آشپزخانه وارد اتاق بیماران می شود.

ده تخت  داخل اتاق است، دکتر می گوید: « به این چلوکباب بدهید با کره، به تخت کناری غذا ندهید، به او سوپ بدهید، به این شیر بدهید، به او کته ی بی نمک بدهید، به این آش بدهید، دیگری نان و کباب. » مریض ها همه یک جور به دکتر نگاه می کنند. حتی به کسی هم که می گوید غذا ندهید، او می فهمد که امروز عمل جراحی دارد و نباید غذا بخورد، چون می فهمد و می شناسد که دکتر خیرش را می خواهد، اعتراضی نمی کند.
حالا  اگر  بلند  شود  و  بگوید که چرا به آن مریض چلوکباب بدهند و به من ندهند، دکتر می فهمد که این شخص روانی است. ما هم اگر به خدا  بگوییم خدایا  چرا به فلانی خانه ی دو  هزار متری دادی و به من ندادی، ما هم روانی هستیم. ما هم قضا و قدر الهی را نشناختیم و نفهمیدیم. باید بفهمیم همانطور که مریض می فهمد و به دکتر اعتراض نمی کند، ما هم به خدا نباید اعتراض کنیم و هر چه به ما می دهد راضی باشیم.


( برگرفته از کتاب طریق وصل ؛ مجموعه رهنمودهای اخلاقی حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی )


برگرفته شده از وبلاگ آشنا(ashena.blog.ir)

[ دوشنبه 93/8/12 ] [ 12:28 عصر ] [ مهربان ]

خشم و میخ

پدری به پسرش که دائم عصبانی می شد گفت :

پسرم تو باید یاد بگیری که خودت رو کنترل کنی و مراقب رفتار و گفتارت باشی.

و بعد تعدادی میخ به او داد و خواست هر بار که عصبانی می شه یکیش رو به دیوار اتاقش بکوبه!

پسر روز اول هیجده میخ به دیوار زد.

روز دوم شانزده تا و ...!

او هر روز ناخودآگاه وقتی دیوار اتاقش رو می دید تلاش می کرد تا کمتر عصبانی بشه وتعداد میخ هائی که به دیوار می کوبید مدام کم و کمتر می شد.

تا اینکه روزی پدر گفت :

پسرم از این به بعد میخی به دیوار نزن و هر وقت تونستی خودت رو کنترل کنی و جلوی عصبانیتت رو بگیری ، یکی از اون میخ ها رو بیرون بکش.

چند روز بعد همه میخ ها از دیوار اتاق بیرون کشیده شده بودند.

پدر که خیلی خوشحال بود از پسرش بخاطر عوض شدن رفتارش تشکر کرد و گفت :

عزیزم خیلی خوبه که دیگه عصبانی نمی شی ، ولی یه نگاه به دیوار اتاقت بنداز.

پسر نگاهی به دیوار انداخت ، چیزی که به وضوح دیده می شد سوراخ های زیادی بود که اون رو زشت و بد شکل کرده بودند.

پدر ادامه داد :

پسرم دیوار اتاقت دیگه مثل گذشته اش نیست.

تو وقتی با دیگران با عصبانیت صحبت می کنی ، حرف هات در دل اونها چنین اثری رو ایجاد می کنه.

اگر هم دیگه به رفتار غلطت ادامه ندی ، اثرش می مونه.

عزیز دلم کاشکی قبل از آزردن احساسات و عواطف دیگران کمی فکر کنیم.

کاشکی دقت بیشتری روی گفته ها و رفتارمون داشته باشیم.

و کاشکی بدونیم التیام زخم ها به سادگی ایجاد کردن اونها نیست.


 

 


[ دوشنبه 93/2/1 ] [ 9:41 عصر ] [ مهربان ]


سیّد جزایری می فرماید: از این جهت معروف است به سبزقبـا « لِانّ مَیلهُ الثَوب الاَخضَر » چون رغبت به جامه سبز رنگ داشته است.

بقعه سبزقبا دارای یک نمازخانه، سالن اجتماعات، کتابخانه، ضریح و گنبد و ایوان و کفش‌کن با کاشی‌هایی با خط نستعلیق است و مرقدش زائرین زیادی دارد که در تمام فصول سال از شهرهای مختلف ایران به زیارت این مرقد پاک و مطهر مشرف می‌شوند و در آستانه با عظمت او عرض حاجت می‌کنند.

مطلعین دزفول می‌گویند که بقعه سبزقبا مانند بقعه عباس علی دزفول به شکل گنبدی خیاری بوده است. ساختمان بقعه با گنبد خیاری از آثار دوره تیموری و سلجوقی است و بی‌شک اگر بقعه سبزقبا را معدوم نکرده بودند یک اثر هنری معماری در دزفول بیش از امروز باقی بود.



ای سبزقبا نام تو همنام رسول است جد تو علی باشد و مام تو بتول است

چون آب وضو از نفست هست شفا بخش حج فقرا گرد ضریح تو قبول است

شهر من و ساحت تو یا سبزقبا (ع) دزفول و حمایت تو یا سبزقبا (ع)

فردا که شفیع معتبر می‌خواهند مائیم و شفاعت تو یا سبزقبا (ع)

[ جمعه 92/10/13 ] [ 9:33 صبح ] [ مهربان ]
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از

طرف عزیزترین کس ماست.سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده

و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی

نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را

باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او

هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت .پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ... مرد

گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه‌ی من را

نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ...به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ،

سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من

هم قرآن را می‌بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است

ای کاش فکر می کردیم





[ شنبه 91/12/5 ] [ 7:23 عصر ] [ مهربان ]

تخت مرگبار

چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف،بیماران یکی تخت بخصوص در حدود ساعت 11صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند واین موضوع ربطی به نوع بیماری ودت وضعف مرض انها نداشت . این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی وخرافات وارواح واجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.کسی قدر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت 11صبح روز یکشنبه می میرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی  برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند وپس از ساعتها بحث وتبادل نظر بلاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه،چند دقیقه قبل از ساعت 11در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب وغریب حاظر شوند .در محل وساعت موعود،بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته ودر حال دعا بودند ،بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و...دو دقیقه  به ساعت 11مانده بود که "پوکی جتنسون"نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد .

دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات را از پریز برق در آورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد!!


 

شرح حکایت

1-بیشتر مسائلی که عجیب وناشناخته به نظر می رسند علتهای پیچیده و ناشناخته ندارند.

2-نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه چقدر منظم است .شاید این نظم و وقت شناسی به خاطر نظارت وحساسیت مدیریت مربوطه باشد.

3-مدیران مربوط به آموزش نیروی انسانی بیمارستان ، آموزش لازم را به نیروی انسانی نداده اند.

 


[ سه شنبه 91/11/17 ] [ 8:10 عصر ] [ مهربان ]
   1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

لینک دوستان
<عاشق آسمونی
EMOZIONANTE
همفکری
منطقه و جهان آبستن حوادث خوش یمن
جاده بی انتها
دیار عاشقان
مهربانترین
بسم الله العلی العظیم
فرزانگان امیدوار
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
عشق است زنده یاد ناصر خان حجازی و استقلال
لحظه های آبی
به یاد دوست
قاصدک
###@جزین@###
به سوی نور
ازهردری-از هر کجا+ فتوبلاگ
ایران ابرقدرت فاتح
پرورش دینی
خداجونم
دل نوشته ها
بیداران...
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
من وآینده من
عشق سرخ من
اظهر من الشمس
روح مناجات
مهاجر
مطلب جالب و خواندنی
آفتاب گردون
ان سالهای دوست داشتنی
وسعت دل
اشعار و گفتار
مجله اینترنتی مدیریت
رایان چوب
کــــلبه
نظرمن
افســـــــــــونگــــر
جوان ایرانی
hamidsportcars
قیدار شهر جد پیامبراسلام
پنجره ای رو به سپیدی
سکوت خیس
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
عضویت در بزرگترین گروه یاهو
سایه
بوستـان ادب و عـرفـان قـرآنی : نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قــرآن
چم مهر
سایت مهندسین پلیمر
Polymer Engineers of Iranian Universities

مدیریت MIS
لنگه کفش
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
چند لقمه حرف حساب
دل نوشته های یک دختر شهید
بچه مرشد!
سکوت ابدی
ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
کوی عشاق
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بلوچستان
★رنگـــین کمـــون★
هم نفس
وب نوشته مهدی میانجی
سیب خیال
کارشناس ارشد اقلیم شناسی در برنامه ریزی محیطی
چلچراغ شهادت
شربیان، دیار علامه فاضل شربیانی
کلبه عاشقان
««««« شب های تهران »»»»»
لباس شخصی
بهشت گمشده کوه پنبه
►▌ استان قدس ▌ ◄
حنا دختری با مقنعه
مرکز خدمات مشاوره ای طلوع زندگی
پرپر
اتاق دلتنگی
علی داودی
مُهر بر لب زده
کلبه تنهایی
بحرین پاره تن ایران است
نشریه حضور
قطره ای ازدریا
نغمه ی عاشقی
MNK Blog
ادبیات و فرهنگ
محمد جهانی
أنٌ الارض یرثها عبادی الصالحون
خدای نزدیک
۩۞۩ تنهاترین تنها ۩۞۩
رنگین کمان
شوروشعور عشق
کانون فرهنگی شهدا
****شهرستان بجنورد****
مریم و مطهره
ماییم و نوای بی نوایی
دلیل
نظرعشق
» اینجـــــا زنجــان اســت...
چشمـــه ســـار رحمــت
خرید و فروش ضایعات آهن
+O
عشق الهی
مـ یـ ـرابـ عـ ـطـ ـش
عکس های زیبا
گمگشته
ستارگان دوکوهه
♥ ♥ ♥ عشق در کائنات ☺
سروش دل

آوای قلبها...
فریازان ...تویسرکان...همدان faryazan
طب اورژانس دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
ساعت یک و نیم آن روز
دانشگاه آزاد دزفول
کوسالان
آرشیوی متنوع از مسائل روزمره
@@@نصرت@@@
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
ثانیه های خسته
مرد تنهای شب
دین و جامعه
یادداشتها و برداشتها
اطلاعات عمومی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
ثریای کویر ایران
خاطرات دکتر بالتازار
عشق مشعلدار
پروانگی
کودک ونوجوان
سلمان علی ع
معیار عدل
عیسی طلبه مشهدی
یه دلتنگی-یه دلنوشته-یه عکس-یه عاشق
ققنوس...
رضویّون - دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس قرآن مشهد
وب سایت شخصی مهران حداد__M.Hadad personal website
دیوانه
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
.: شهر عشق :.
مهربان
سردار بی سنگر
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
پیامنمای جامع
رویاهای خیس
اردبیل بهشتی پنهان
طــــــــــلــــــــبـــــه شــــیـــــــطـــــون
بوی سیب
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
راز رسیدن به شادی و سلامتی
یاربسیجی
جاده مه گرفته
ܓღ فـــرقــ بــیــنـــ عـشــقــ و دوسـت داشــتــنــ
ریحانه
ܓ✿تبسمـــــیـ بهـ ناچارܓ✿
رباتیک
روستای چشام
باران انتظار
حق وباطل تیغی دولبه
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس های عاشقانه
منتظر مفرد مذکر غایب
شیخا
آزاد
مهاجر
سالار
مطالب جالب
واژه های انتظار
امید مهربانی
دوستدار علمدار
ســــــــــــــ ا مـــــ ع ســـــــــــــ و م
سیاوش پورارمزد
همسردوم
هگمتانه
عشق بی هدف... ! دیوانگی - عشق واقعی... ! دریافتنی
ابـــــــــــرار
محمدمبین احسانی نیا
علمدارمظلوم
نور اهلبیت (ع)
ستاره سهیل
انســان ِ جــــ ـاری
اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن
سراب
گــــــــــروه باستــــــــانشنــــاسی
عطر یاس
غزل عشق
بازگشت نیما
پارسی نامه
مژده ی فتح...
نمکستان
*آوای دوستی.....*
طرح واژه
ریحانة المصطفی
آموزشی - مذهبی
جوجولی
خون شهدا
راهیان
زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده)
حرف های تنهایی
بچه های خدا
خوش آمدید
قافیه باران
من.تو.خدا
جنبش انصار ولایت شهرضا
شبستان
حرم الشهدا
دل شکســــته
برو تا راحت شی
علوم و معارف اسلام
برادران شهید هاشمی
شهیدشاعری
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
به‌دونه
تنها هنر
طراوت باران
سعادت نامه
آدمکها
بوی بارون
کلبه تنهایی
روشن تر از خاموشی
پایگاه آماده سازی آزمون دکترای مدیریت
love story
S&N 0511
(کوروش کبیر)kabir kourosh web
نسیم یاران
زندگی شیرین
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
آوای انتظار
ترانه ی زندگیم (Loyal)
ختم قرآن ، ختم صلوات --- توشه آخرت
جزتو
@@@باران@@@
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
مصطفی
آشیانه سخن
سازمان بسیج اساتید استان تهران
انتظار
زشت است بی تو زندگی زیبای عالم
مهاجر
میم.صاد
بهشت بهشتیان
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
ساحل عشق
یه روز خوب میاد...
free_all
دریچه....
انجمن علمی کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه پیام نور شهرضا
آزاد شو
اواز قطره

شــــیشــه ی نازک دلتنــــــــــــــــــگی
یه دختره تنها
ورزشهای رزمی
رونوشت//دریچه ای به سوی حقیقت ها//یادداشت های احمد ترابی زارچی
یک قدم تا ظهور
الف - دزفول
رویای بارانی
گل همیشه نازم
تـــــــکـــبـــیــر
جیغ بنفش در ساعت 25
عاشقانه
نفس
ستاره طلایی
آن دنیا13
گذری به نام امام نقی علیه السلام
شاره کم سنه
ماه و مهــــــــــــــر
فانوس 14
جایی برای خنده وشادی و تفریح
همه هستیم
جوان امروزی
غروب آرزوهـا
حدیث نفس
شهید شلمچه
عاشق روح الله
شمیم یاس
خیبری ها
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نور
عاشقانه
ایران مارکت
گلابی نباشیم!
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
لنده، سلیمان شهرویی
امانات شهدا
مرگ عاشق
فتوبلاگ ریحانه 91
شاخابه عشق
حسبان نخستین روزنامه گردشگری ایران ویژه نامه شهر جدید پردیس
✖√ناگفته های دختر تـ❤ـنها √✖
سیرت پیشگان
دختر و پسرای ایرونی
شاه تور

موضوعات وب
امکانات وب

بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 153916

.

.

فال امروز


FreeCod Fall Hafez

http://www.samenblog.com/uploads/t/tagvim/43400.jpg